یهودی سرگردان از راه میرسد/ روایتی از نقش ادبیات و فلسفه اروپا در شکلگیری اسرائیل
تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۸۱۱۴۰
همگان در مورد نقش ادبیات صهیونیسم و فلسفه غرب در همسوسازی افکار عمومی با اسرائیل(صهیونیسم) و یاوهسراییهایش اتفاق نظر دارند.
در این فرصت، چند اثر ادبی نقشآفرین در پیریزی صهیونیسم را بررسی میکنیم، همچنین نظریه پردازیهای فلاسفه اروپا به نفع صهیونیسم را که از مهمترین عوامل تبلیغ صهیونیسم در قرن بیستم است، از نظر میگذرانیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برقراری پیوند میان صهیونیسم و وعدههای تورات
«غسان کنفانی» در کتاب خود با عنوان «ادبیات مقاومت در فلسطین اشغالی از 1984 تا 1966» میگوید: همه رمانهای صهیونیستی از این دو سلاح بسیار کارآمد سود میجویند؛ پرداخت تفصیلی به کشتار یهودیان توسط نازیها و برقراری پیوند میان صهیونیسم و وعدههای تورات درباره سرزمین فلسطین.
همچنین کنفانی تشریح میکند چگونه دو واژه «نژاد» و «دین» به اصطلاحی برای بیان یک معنا در ادبیات صهیونیستی تبدیل شدند، اینها عنوان بارز اصل دعوت صهیونیسم سیاسی و یکی از مهمترین ارکان آن هستند، یعنی اصل تفوق یهود که بر تحقیر نژادی دیگر ملتها به ویژه عربها استوار است.
یهودیها پس از تسخیر کرسیهای دانشگاهها، عملیاتی دوسویه برای بازنگری تاریخ در پیش گرفتند. از نظر «ممدوح عدوان» پژوهشگر، این عملیات سه هدف را دنبال میکرد:
نخست زدودن نقاط سیاه از تاریخ یهود، بدین ترتیب که هر رویداد ناپسند که یهودیان رقم زدند را با دو انگیزه بازنگری میکرد؛ یا برای انکار نقش یهودیان در آن و یا برای توجیه نقشآفرینی یهود در آن.
هدف دوم همزمان با هدف اول است که عبارت است از سرقت نبوغ و دستاوردهای نخبگانی. توضیح اینکه برای هر نبوغی که در طول تاریخ پدید میآید، نسبت و پیوندی با یهود جعل میشود و سرانجام انحصار تراژدی؛ این کار با بازنگری در تراژدیهای ملل دیگر به منظور محو، توجیه یا انکار کامل آنها انجام شد تا تراژدی یهود به عنوان تنها تراژدی انسانی حفظ شود. این تراژدی شامل تراژدی معاصر «هولوکاست» و تراژدی تاریخی (سرگردانی و اسارت) است.
یهودی سرگردان رسید
از همان آغاز، یعنی همزمان با نخستین تحرکات صهیونیسم سیاسی در اروپا در پایان قرن نوزدهم، به نظر میرسد آمادگی برای مقابله با اروپامحوری تا حد زیادی چشمانداز منازعهای را که در خاورمیانه در حال ظهور بود، ترسیم کرد. «فاروق مردم بیگ» در سال 2010 در کنفرانس «کتاب و مسئله فلسطین» سخنرانی کرد. بر پایه دیدگاه وی این امر (مقابله با اروپامحوری) از سه طریق صورت پذیرفت؛ از یک سو با حذف مردم فلسطین، از سوی دیگر با تحقیر آرمانهای ملی آنان و نیز سپردن «مأموریت تمدنی» به «صهیونیسم» مانند هر پروژه استعماری دیگر.
از زمان صدور بیانیه بالفور در سال 1917 و تسلط بریتانیا بر بیتالمقدس تا جنگ جهانی دوم، نویسندگان و فیلسوفانی که به اوضاع فلسطین پرداختند، در منطق تمرکزگرایی و حمایت از پروژه صهیونیستی جای گرفتند، مانند «جوزف کسل» و کتابش با نام «سرزمین عشق و آتش» در سال 1924، یا «آلبرت لوندر» در کتابش موسوم به «یهودی سرگردان وارد شد» در سال 1930 که رستاخیز قومی یهودیان را جشن میگیرد.
عربها به مثابه تداومبخش جریان نازیسم
در سالهای 1947 و 1948 صهیونیسم توانست افکار عمومی را متقاعد کند که یک جنبش آزادیبخش ملی است و فلسطینیها حامی نازیسم هستند، همچنین ادعاهای واهی آنان روی چند موضوع متمرکز شد: اندوه برای قربانیان هولوکاست، همبستگی با نجات یافتگان و اینکه «جنبش» صهیونیستی در فلسطین هیچ تفاوتی با مبارزه یهودیان اروپایی علیه نازیسم نداشت.
برابر منابع، شاید «ژان پل سارتر» نخستین کسی باشد که از طریق مقاله خود «تأملی در مسئله یهود» از صهیونیسم حمایت سیاسی و در خصوص آن نظریهپردازی فلسفی کرد؛ بدین ترتیب که صهیونیسم را تجسم حقیقی و عینی برای اعمال حق زندگی آزاد یهودیان جهان و زبان گویای آنان برشمرد.
این تز سارتر یکی از نخستین و مهمترین برگهای تبلیغاتی صهیونیسم بود، زیرا هر مخالف صهیونیسم را حامی تفکر نازی قلمداد کرد و عربها را امتداد نازیسم اروپایی معرفی میکردند که یهودیان را آزار و شکنجه میداد و موجودیت آنها را تهدید میکرد. دیری نپایید که فلسفه سارتر و مفهوم یهودیستیزی او مورد استفاده صهیونیستها قرار گرفت و اصطلاح «صهیونیسم ستیزی» در آن ادغام و ضمیمه شد و نظریه سارتر درباره صهیونیسم توسط تعدادی از فیلسوفان اروپایی پذیرفته و مبنای عمل قرار گرفت.
پشتوانه اصلی ادعاهای صهیونیستها در «اتحادیه فرانسه برای فلسطین آزاد» نیز نمود یافت به گونهای که فعالان نزدیک به تشکیلات «ایرگون» در سال 1947 در فرانسه تأسیس شد. بسیاری از چهرههای روشنفکر مانند «سارتر»، «سیمون دوبوار»، «ریموند آرون»، «ولادیمیر یانکلویچ»، «امانوئل مونه»، «ژاک مادول»، «پل کلودل»، «ژول رومن» و دیگران در این تشکیلات حضور داشتند.
بنابراین در طول سده بیستم و تاکنون دو جریان فلسفی در اروپا به طور عام و در فرانسه به طور خاص، نسبت به صهیونیسم دیده میشود؛ اولی از خصومت عمومی با عربها و اسلام ناشی میشود و دومی در آگاهی رقتبار اروپاییها از هولوکاست نمود مییابد که خود را در قالب یک سوگیری عاطفی با یهودیان به عنوان نقیض و پادزهر برای یهودیستیزی نمایان کرد.
فیلسوف «ژیل دلوز» در این باره میگوید: «فاتحان از جمله کسانی بودند که در معرض بزرگترین نسلکشی تاریخ قرار گرفتند، صهیونیستها این نسلکشی را به یک شر تمامعیار بدل ساختند، اما تبدیل بزرگترین نسلکشی تاریخ به یک شر تمامعیار، نشان از یک نگرش دینی و صوفی دارد تا نگرشی تاریخی. این [نگرش دینی] شر را مهار نمیکند، بلکه برعکس به آن دامن زده، آن را بر سر بیگناهان دیگری (فلسطینیها) فرو میبارد، همچنین این نگرش دینی برای جبران خطا، بخشی از رنجهای یهودیان را بر سر این بیگناهان (فلسطینیها) میآورد، مانند اخراج، حبس در گتوهای انسانی و ناپدید شدن یک ملت که همگی به روشی نرمتر از نسلکشی صورت میپذیرد، اما هدفش رسیدن به همان نتیجه (نسلکشی) است.
المیادین/ یوسف شرقاوی
برگردان: حمید عباسزاده/ عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی
منبع: قدس آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۸۱۱۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فعال مطرح یهودی: ما به یک مهاجرت دسته جمعی از «صهیونیسم» نیاز داریم
یک نویسنده و فعال یهودی کانادایی تأکید کرد: «صهیونیسم از لحظه ظهور خود نوعی آزادی زشت را به وجود آورده است که به کودکان فلسطینی نه به عنوان انسان، بلکه به عنوان یک تهدید جمعیتی مینگرد؛ همانطور که فرعون از افزایش جمعیت بنی اسرائیل میترسید و برای همین دستور کشتن بچههایشان را صادر کرد.»
به گزارش ایسنا، «این عید پاک، ما نه به بت دروغین صهیونیسم نیاز داریم و نه آن را میخواهیم بلکه آزادی از پروژهای را میخواهیم که به نام ما مرتکب نسل کشی میشود.»
این سخنان «نائومی کلاین»، استاد دانشگاه، نویسنده، روزنامهنگار و فعال اجتماعی یهودی کانادایی در جریان فعالیتهای «عید پسح در خیابانها: تسلیح اسرائیل را متوقف کنید» است که در روزنامه گاردین منتشر شده است.
او میگوید: «به موسی و خشم او فکر میکردم که از کوه پایین آمد و بنی اسرائیل را در حال پرستش گوساله طلایی دید. اکوفمینیست درون من همیشه از این داستان ناراحت بوده است: چه خدایی است که به حیوانات حسادت میکند؟! چه خدایی است که میخواهد همه مقدسات زمین را به نام خود ذخیره کند؟! با این حال، من راهی برای درک داستان پیدا کردم. در مورد بتهایی صحبت میکند که ما آنها را تقدیس میکنیم و تبدیل به خدایان دروغین میشوند. این درباره گرایش انسان به پرستش هر آنچه دنیایی و فریبنده است و نگاه به چیزهای کوچک و بی ارزش و مادی به جای بزرگ و متعالی است. آنچه میخواهم امشب در این عید پاک انقلابی و تاریخی در خیابانها به شما بگویم این است که بسیاری از مردم ما یک بار دیگر خدای دروغین را میپرستند و از آن خوشحال و سرمست و با آن نجس شدهاند. این خدای دروغین، صهیونیسم است که عمیقترین داستانهای کتاب مقدس ما در مورد عدالت و آزادی از بردگی مانند خود داستان عید پسح را میگیرد و آنها را به سلاحهای وحشیانه استعماری سرقت زمین تبدیل میکند و از آنها به عنوان نقشه راه برای پاکسازی قومی و جنگ نسل کشی استفاده میکند.
صهیونیسم بتی است که جرأت میکند ایده متعالی سرزمین موعود را که استعارهای از آزادی بشر است و با ادیان بسیاری به گوشه و کنار این جهان سفر کرده است، بگیرد و آن را به سند فروشی به یک دولت نظامی قومی تبدیل کند. نسخه رهایی که توسط صهیونیسم سیاسی پیشنهاد شده است، خود یک ایده ناپسند است. این امر از ابتدا مستلزم اخراج دسته جمعی فلسطینیها از خانهها و سرزمینهای اجدادی خود در جریان نکبت بود.
صهیونیسم از لحظه پیدایش، نوعی آزادی زشت ایجاد کرده است که به کودکان فلسطینی نه به عنوان انسان، بلکه به عنوان یک تهدید جمعیتی نگاه میکند، همانطور که فرعون از افزایش جمعیت اسرائیلیها میترسید و برای همین دستور کشتن بچههایشان را صادر کرد.
صهیونیسم ما را به لحظه فاجعه کنونی رسانده است و زمان آن فرا رسیده که به صراحت بگوییم: همیشه ما را به اینجا میرساند. این یک بت دروغین است که بسیاری از مردم ما را به مسیری بسیار غیراخلاقی سوق داده است و اکنون آنها را وادار کرده است که نقض پندهای اصلی را توجیه کنند: نکش. دزدی نکن. طمع نداشته باش.
این یک بت و خدای دروغین است که آزادی یهودیان را با بمبهای خوشهای که کودکان فلسطینی را میکشند و معلول میکنند، برابر میداند. این بتی است که به تمام ارزشهای یهودی خیانت کرده و میکند.
و با عشق ما به عنوان مردم به متون و آموزش، امروز یک بت و خدای دروغین نزد ما میآید تا بمباران تمام دانشگاههای نوار غزه، تخریب مدارس، بایگانیها و چاپخانههای بی شمار و کشتار صدها نفر از دانشگاهیان، روزنامه نگاران و شاعران را توجیه کند. این چیزی است که فلسطینیها آن را به عنوان مکتب کشی میشناسند که به معنای نابودی وسایل آموزش است.
در همین حال، در این شهر، دانشگاهها در حال فراخواندن پلیس نیویورک هستند و خود را در برابر تهدید خطرناکی که دانشجویانشان جرأت میکنند از آنها سؤالات اساسی بپرسند، مصون میکنند؛ سوالاتی مثل: چگونه میتوانید ادعا کنید که اصلا به چیزی یا حتی به ما اعتقاد دارید. درحالی که به این نسل کشی کمک میکنید یا روی آن سرمایه گذاری و با آن همکاری میکنید؟
به بت دروغین صهیونیسم برای مدت طولانی اجازه داده شده است که بدون کنترل رشد کند. پس امشب میگوییم: این بت به همین جا ختم میشود. یهودیت ما نمیتواند یک دولت قومی را در خود جای دهد، زیرا یهودیت ما ماهیت بینالمللی دارد. یهودیت ما نمیتواند توسط تشکیلات نظامی خشمگین آن دولت، محافظت شود، زیرا تمام کاری که این ارتش انجام میدهد کاشت غم و اندوه و درو کردن نفرت است، از جمله علیه ما به عنوان یهودیان.
یهودیت ما توسط افرادی تهدید نمیشود که صدای همبستگی خود را با فلسطین از همه نژادها، قومیتها، طیفها و نسلها بلند میکنند. یهودیت ما یکی از آن صداهاست و میداند که امنیت و رهایی جمعی ما در همراهی با این گروه نهفته است.
ما به بت صهیونیسم نیازی نداریم و آن را نمیخواهیم. ما خواهان رهایی از پروژهای هستیم که به نام ما نسل کشی میکند. رهایی از ایدئولوژی که هیچ برنامهای برای صلح جز تعامل با دولتهای نفتی تئوکراتیک قاتل همسایه و در عین حال فروش تکنیکهای ترور خودکار به جهان ندارد.
ما به دنبال رهایی یهودیت از دولت نژادی هستیم که میخواهد یهودیان دائما احساس ترس کنند، میخواهد فرزندانمان بترسند و میخواهد ما باور کنیم که جهان علیه ماست تا به زیر گنبد آهنین آن فرار کنیم، یا حداقل برای حفظ اسلحه و کمکهای مالی به آن اقدام کنیم. این بت و معبود دروغین است.
موضوع فقط به بنیامین نتانیاهو محدود نمیشود، بلکه شامل دنیایی است که نتانیاهو را خلق کرده است.
ما که هستیم؟ ماهها و ماهها در این خیابانها بودیم، داریم بیرون میرویم. خروج از صهیونیسم.
ما به امثال چاک شومرهای این دنیا نمیگوییم اجازه دهید مردم ما بیرون بروند. بلکه میگوییم ما خارج شدیم. فرزندان شما چه؟ آنها اکنون با ما هستند.»
انتهای پیام